روش های شاد زیستن
روش های شاد زیستن
تعریف کلمهی خوشبختی کاری دشوار است، اما افراد خود میتوانند بفهمند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. باید ببینیم چه چیز باعث شادی و خوشحالی ما میشود. هرکس برای شاد بودن و شاد زیستن به چیزهایی خاص خود نیازمند است و آنچه باعث شادی یک نفر میشود ممکن است برای دیگری متفاوت باشد. هر کسی میبایست شخصیت خودش را کشف کند و نگران نباشد که چرا نیازهای او برای رسیدن به شادی با اطرافیانش متفاوت است.
اطراف خود را از حضور افراد افسره و غمگین حتی اگر از دوستان صمیمی یا آشنایان ما باشند، خالی کنیم. وقتی اطرافیانمان افرادی بدبین و ناراحت باشند، ما نیز خواهناخواه به این وضعیت مبتلا خواهیم شد. در مقابل، سرزندگی و نیروی مثبت افراد شاد به ما نیز منتقل خواهد شد.
در زمان رویدادن حوادث ناگوار به جای تأسف خوردن، به دنبال راه چارهای برای آن باشیم. افراد شاد اجازه نمیدهند تا اتفاقات بد در روحیهی آنها تأثیر بگذارد، چون میدانند که با کمی فکر و تلاش شرایط دوباره موافق حالشان خواهد شد.
چند دقیقه در روز در مورد چیزهایی که باعث خوشحالیمان میشوند فکر کنیم. این چند دقیقه به ما فرصت میدهد تا بر چیزهای مثبت در زندگی متمرکز شویم و از غرق شدن در افکار منفی فاصله بگیریم.
هر روز سعی کنیم کار خوبی برای خود انجام دهید. حمامی طولانی و آرامشدهنده داشته باشیم و یا چند دقیقه بیشتر روی آرایش ظاهرمان کار کنیم.
از هر موقعیتی برای شوخی و خنده استفاده کنیم. درست است که در مواقعی خاص باید جدیت خود را حفظ کرد، اما در موقعیتهایی که فکر میکنیم ممکن است باعث ناراحتیمان شود، شوخ طبعی چارهی کار است.
حفظ سلامتیمان یکی دیگر از راههای رسیدن به شادی است. داشتن اضافه وزن یا نخوردن غذاهای مغذی تأثیری منفی بر روحیهی ما خواهد داشت.
آن دسته از افرادی که تصور میکنند لیاقت رسیدن به خوشبختی و خوشحالی را ندارند، ناخودآگاه تلاش برای رسیدن به شادی و خوشبختی را متوقف میکنند. هر روز به خودمان بگوییم که ما شایستهی خوشبختی هستیم و به خود قدمهایی را که باید برای رسیدن به خوشبختی برداریم را یادآور شویم.
یکی از علل افزایش استرس گفتگوی درونی است. پرهیز از گفتگوی درونی میتواند رابطه احساسی با موضوع ایجادکننده استرس را کاهش دهد یا متوقف سازد. اساسیترین پی آمد مثبت اجتناب از گفتگوی درونی، زیستن در لحظه است. زیرا انسان ذهن بسیار سرکش و لجوجی دارد! در هر لحظه دهها مطلب به ذهن میآیند و میروند بدون آنکه انسان کنترل چندانی بر این افکار داشته باشد. زندگی در لحظه یعنی غرق شدن در شادیها و ایجاد لحظههای شیرین و نشاطآور. به بیان دیگر مانند دوران کودکی زیستن! هنگامی که در کودکی بهسر میبریم، بهطور طبیعی در لحظه زندگی میکنیم. یک کودک لحظهای ناراحت میشود و گریه میکند، اما پس از چند لحظه همه افکار آزار دهنده را به فراموشی میسپارد و بار دیگر خندان و شاد به بازی مشغول میشود، گویی هرگز ناراحت نبوده است. اما با گذشت زمان توانایی زیستن در لحظه از دست میرود تا هنگامی که به طور کامل بزرگ شدیم، با محرکهایی ریز و درشت، عصبی و دلگیر شویم .
تحقیقات نشان میدهد عصبیتها بیش از آنکه جنبه بیرونی داشته باشند ناشی از دیدگاه درونی و تعبیر و تفسیرهایی است که به مرور زمان تحت تأثیر تربیت خانوادگی، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی در ما بهوجود آمدهاند؛ به طوری که ذهن مسایل و موضوعات را نه آنطور که هستند بلکه آنطور که میخواهد تجزیه و تحلیل میکند! برای درک عینی این موضوع میتوان آزمایشی ساده را انجام داد. چشمان خود را ببندیم و سعی کنیم تا بیست مرتبه دم و بازدم خود را (بدون اینکه ریتم آنها را تغییر دهیم یا آنها را کنترل نماییم) بشماریم و تمام حواسمان فقط به شمارش تنفسها و روند طبیعی ورود و خروج هوا از بینی باشد. سعی کنیم به جز شمارش و توجه به تنفسها هیچ اندیشهای را در سر نداشته باشیم.
میبینیم که این کار امکانناپذیر است؛ حتی خود این فکر که من هیچ اندیشهای در سر ندارم یک فکر اضافه است. با این آزمایش ساده در مییابیم که پیشگیری از هجوم افکار متفاوت به ذهن از کنترل ما خارج است و تمرکز فکری نیاز به سعی و تلاش و ممارست دایم دارد. زیرا ذهن همیشه ناخودآگاه مشغول تجزیه و تحلیل و یادآوری خاطرات و موضوعات مختلف است.
اولین گام برای دوری از افکار آزار دهنده، ایجاد آرامش و صلح روحی بین افکار و قلب است. زیرا تا هنگامی که افکاری مشوش و روانی پریشان بر انسان حاکم است، نه تنها به آرامش و شادی نمیرسد بلکه بیاختیار بر مشکلاتش افزوده خواهد شد.
فکرمان را برای دریافت موضـوعـات مختلـف باز کنیـم، اما مغلـوب افکار استرسزا و هدر دهنده انرژی نشوید.
برای این که احساس خوبی نسبت به خود داشته باشیم خودمان را دوست بداریم. زیرا دوست داشتن خود به مفهوم داشتن حس اعتماد به نفس است.
با نگاه مثبت به زندگی بنگریم و خوشبین باشیم. بدبینی نسبت به آنچه که ما را احاطه نموده است، فاصله ما را با موفقیت بیشتر خواهد کرد.
هیچ موسیقی آرامش بخشتر از موسیقی درون قلب ما نیست، پس به صدای قلب خود گوش دهیم. از این رو آنچه را که دوست داریم و به آن میاندیشیم، بدان عمل کنیم.
هدف خود را در کوتاه مدت و بلند مدت کاملا مشخص کنیم.
گذشتهی خود را فراموش کنیم، به خاطـر داشته باشیم آنچه را که میتوانیم بهدست آوریم در زمان حال است.
به یاد داشته باشیم که با همان ذهنیتی که مشکلات را برای خود ساختهایم، نمیتوانیم برای رفع مشکلات اقدام کنیم. بنابراین برای حل معضلات با اندیشهای نو و انعطافپذیر وارد عمل شویم.
منتظر فرصتها ننشینیم زیرا این ما هستیم که باید از شرایط و فرصتها بیشترین بهره را بگیریم.
بزرگوار باشیم و احساس بخشنده بودن را در خود بپرورانیم و از تقصیرات کوچک اطرافیان راحت بگذریم تا گرفتار دنیای تاریک و پر از کینه و استرس نشویم.
با خدای خود رابطه مستقیم و قوی ایجاد کنیم.
نقش زنان خانه دار در شاد کردن محیط خانواده
شادکامی یک احساس درونی با منشأ باطنی است که آثار بیرونی هم دارد. وقتی به طور قلبی آمادهی خوش رفتاری باشیم این اتفاق در رفتارمان تجلی مییابد.
هر یک از اعضای خانواده در شادکامی زندگی، نقش برجستهای دارند ولی زن به دلیل مدیریت و ادارهی فضای خانه در این زمینه مسئولیت سنگینتری دارد. همهی اعضای خانواده با او در ارتباط هستند. بنابراین زن شاد، خانواده شاد نیز تربیت میکند. در چنین فضایی زن باید علیه بیحالی و بیحوصلگی قیام کرده و سهم خود را در شادکامی ارتقا دهد و هرگز اجازه ندهد افکار منفی و یأسآلوده ریشههای مسرت و شادکامی را در زندگی او از بین ببرند.
شادکامی به درک صحیح از واقعیتهای زندگی بستگی دارد. همواره به دست آوردن چیزی سود و از دست دادن آن زیان نخواهد بود. لذا زنان باید معیارهای شخصی خود را دربارهی سود و زیان از زندگی مورد بازبینی قرار دهند. معیارهای سود و ضرر باید از زوایای مختلف نگریسته شوند. وقتی چنین حالتی فراهم آید تعادل اشخاص ثابت مانده و در برابر ناهمواریهای زندگی مقاومت بیشتری نشان میدهند.
جهت شاد کردن محیط زیست و منزل، لازم است که از احساس نفرت و انزجار نسبت به خود فاصله گرفته و با نحوهی بهتر زیستن، برخورد مثبت و عقلانی، از رنجها و ناملایمات کاست.
چهرهی شاداب خانم خانه پیام آور شادی و شادمانی است و امکان مسرت همسر و فرزندان را فراهم میسازد. به همین دلیل بهتر است زمانی که به استقبال همسر و فرزندان میرویم شاد باشیم حتی اگر دلیل به خصوصی برای آن نداشته باشیم.
همان گونه که نوع لباس بر روی رفتار ما تأثیر میگذارد خندهی روی لب هم میتواند منجر به احساس شادمانی در وجودمان شود. در این زمینه حضرت علی(ع) میفرمایند: «کسی که خود را به قومی تشبیه کند از آنان خواهد بود.» پس باید خود را با انسانهای با نشاط همانند سازیم تا از آنان باشیم. شکل بخشیدن به حالت چهره در اختیار خود ماست.
وجود خنده بر لبها سبب نشاط خود و دیگری میگردد و امروزه به همین علت است که در روانشناسی از خندهدرمانی به عنوان یک تکنیک درمانی استفاده میشود. پس سعی کنیم که به بهانههای گوناگون همراه با اعضای خانواده بخندیم.
زن زمانی احساس شادی میکند که بداند رضایت خاطر همسر را فراهم آورده است. تأمین نیازهای اساسی روانی همسر مانند صمیمیت زن که موجب احساس امنیت میشود و یا احترام گذاشتن به او که موجب مسرت زندگی میشود از جمله راههای جلب رضایت همسر و کسب شادی درونی است.
یکی دیگر از راههای شاد کردن محیط زندگی، تهیهی وسایل مورد علاقه برای اعضای خانواده است که زنان به خوبی میتوانند این موضوع را مدیریت نمایند. پی بردن به علایق اعضای خانواده و پرسش از آنان در این خصوص بسیار ضروری است
مسافرت نیز از راههای کسب شادی است. زنان خانهدار به راحتی میتوانند حتی با کمترین امکانات شرایط رفتن به یک سفر لذت بخش را برنامهریزی نمایند و با توانمندیهای ادراکی، فنی و انسانی که در خود دارند مشکلات را از سر راه بردارند.
یکی از نکات شادی آفرین دیگر، امید دادن و امید داشتن است. زنی که به اعضای خانواده امیدی تازه میبخشد، یعنی این که به آنان شادی هدیه داده و دوام زندگی خود و دیگران را فراهم کرده است.
شیوهی دیگر ایجاد نشاط بیان لطیفه و شوخی است که البته در این کار میبایست حد و مرزها را رعایت نمود و هرگز وارد حیطه تمسخر و استهزای دیگران نشد.